خیلی خبرها...
سلام از تولد 2 سالگیت تا حالا نشد چیزی بزارم تو وبلاگت.اما بالاخره طلسمش شکست... بزرگترین اتفاق این بود که قبل سال جدید اسباب کشی کردیم و رفتیم تویه خونه جدید خودمون. بعدش هم تولد محمد امین جون تویه 24 فروردین .مثل همیشه تابستون به جنگل میرفتیم.دایی ها و زنداییها میومدند.با خاله و داداشی بازی می کردی . خونه مادرجون و پدرجون می رفتیم و ... خیلی هدیه گرفتی و چیزهایی واست خریدند و خریدیم که از قلم افتادند و نشد ازشون واست عکس بگیرم. یه چیز مهم دیگه این بود که بالاخره تونستم از پوشک بگیرمت .تابستون 94 و اردیبهشت 95 باهات کار کردم اما نتیجه ای نگرفتم تا بالاخره 19 شهریور شروع کردم و تو اولین بار 21 شهریور تونستی ...
نویسنده :
مامان طاها
11:28